همه ی قراردادها راکه روی کاغذ بی جان نمی نویسند.
بعضی از عهدها را روی قلبها
می نویسیم
حواست به این عهدهای غیر کاغذی باشد
شکستن شان یک آدم را میشکند..
خواهر من .پدرم.مادرم از حموم که میای بیرون حالت شیر رو تذار رو دوش
من مخاطب خاااااااااص میخوام :|
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هل نده خب خیلی خب، قول میدم به تو هم فکر کنم...
عه عه موی همدیگرو می کشید... : |
ولش کن چنگش نزن
دعوا کاره زشتیهههههههههه.
.دخترا باهم دوست باشین..
.بیخیال اصن نخواستم :
که چاوئک ناخوئنیتهوه
که رقی لئته
بهلام به راستی
ههلهی تویه
گهر نهتوانیت چاوئک بخوئنیتهوه
که ئاگای لیته.
ترجمه:
اشتباه تو نیست
که نمیتونی چشمی رو بخونی
که از متنفره
اما این اشتباه توست
اگر نتونی چشمی رو بخونی
که مواظبته......!
اون روز اول صبی رفتم پارک ورزش کنم:ی دسته خانم هم واسه ورزش اومده بودن ک بلههههههههه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بساط غیبت کردن ب صورت کاملا خود جوش فراهم بود. ^_~
زندگیم با تو پاشید ازهم
من به نبودتو راضی هستم
چون تورفتیوگذاشتی خالی دستم
~_~
هر لحظہ بہانہ ی تو را مے گیرم
هر ثانیه با نبودنت درگیرم
حتے تو اگر به خاطرم تب کنے
من یکطرفہ برای تو مے میرم
این بود که چه جوری “فریبرز عربنیا” و “ابوالفضل پورعرب” رو از هم تفکیک کنم!
تازه یه وقتایی فریبرز عرب نیا و فرامرز قریبیانم قاطی میکردم
اچقد آدم دلش میخاد که بعضی وقت ها تمام خستگیهاشو توی آغوش یکی جا بذاره
همه ی چیزهای از دست رفته
یک روز برمیگردند؛
اما درست وقتی که یاد میگیریم
چطور بدون آنها زندگی کنیم..
پ مثل پناه،پ مثل پدر،همان که بانبودنش مرگ غرورم رارغم زدوجای خالیش اندوه واربرسرم هوارمیکشد،کاش پدرم بودتابه جای خیرات برایش هدیه میخریدم......تقدیم به پدران آسمانی،تقدیم به پدرخودم که هیچ وقت ندیدمش
یارو تا دیروز ب غیراز ساندویچ فروشی جایی رو بلد نبود:فوقش میخواس کلاس بزاره میرفت فلافل فروشی.الان میره پیتزا فروشی و میگه:پیتزا ایتالیایی با سس اضافه پلیززززززززز
اون (پلیزززززززززز) گفتنش منو کشته
خداااااااااا......ما تاوان کدوم گناه رو میدیم؟!؟!:((((((((((((
وقتی گشنمونه که نمی تونیم درس بخونیم،وقتی سیرم هستیم که حس درس نیستش....پس کی درس بخونیم؟!؟!؟!:((((((((
.
.
.
مسئول محترم جون مادرت رسیدگی کن:((((((((
ضرب المثل جدید
آنگونه ک از بچه های مردم انتظار دارید از بچه های خود انتظار نداشته باشید
عاقا توجه توجه!
پس از تلاش بسیار بلاخره شلوار کردی صورتی عباس مشاهده شد!!!!
اونم بعد یه سال تلاش پیگیر تو مسیر مدرسه به طور اتفاقی یه اقایی پوشیده بود بدم رف سوار سوناتاش شد رف!!!!
می روم ازمیان همهءنامها
چیزی،چراغی،چیزی شبیه چراغی بیابم
هی می رسم کنارستاره وباز
مقصدم جای دیگریست.
دقت کردید دخترا اکثر اوقات چه راحت بخاطر احساسات و حرفای یه پسر همدیگرو میفروشن(دقیقا عین خیار)اما پسرا اکثر اوقات این طوری نیستند؟؟
این حرفم بخاطر طرفداری از پسرا نبودا جنس خودمو خوببببببببببببببببببب میشناسم که میگم
میگماا تو فیلما نشون میده چند تا بچه با مادرشون توی یه اتاق می خوابن کنار هم بعد همشون هم یه پتو مشترک کشیدن رو خودشون و خیلی قشنگ به صورت افقی و تر و تمیز می خوابن، اینا همش فتوشاپه!!!!!
از آخرین باری که با بچه های خواهرم همینجوری کنار هم خوابیدیم دو هفته می گذره اونم هنوز درد دنده هام و شکمم از لگدهایی که خوردم خوب نشده.
والااااا
وقتی یه حرفی میزنی که به نظر خودت خیلی خنده دار نیست ولی دور و بریات یهو منفجر میشن از خنده چه کیفی داره؟؟؟؟؟ =)
.
.
.
.
اصن آدم خر کیف میشه...
حالا اگه تو خونه ما کسی فشارش بیفته با ی بشکه 220 لیتری شربت و ی گونی قرص و ی کامیون غذا روبرا نمیشه ...
حالا سوالی که پیش میاد اینه که ما خیلی عجیبیم یا آدمای تو فیلم ی اصن هر دو ؟؟؟؟؟نظرتون؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۱ - به ﺗﻠﻔﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ : ﮐﺠﺎﯾﯽ
ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ؟ ! ﻧﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭﻡ ﺳﯿﻤﻮ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ
ﺑﺮﺩﻡ
۲ - ﺍﺯ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺧﯿﺴﯽ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ :
ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﯽ؟ ! ﻧﻪ ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺷﺘﻪﺀ ﻭﺍﺗﺮ ﭘﻠﻮ
ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺩﺍﺩﻡ
۳ - ﺗﻮﯼ ﻃﺒﻘﻪ ﻫﻤﮑﻒ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﯼ
ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ : ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯿﺮﯼ ﺑﺎﻻ؟ ! ﻧﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺳﻮﺋﯿﺖ
ﺑﯿﺎﺩﭘﺎﯾﯿﻦ
۴ - ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ : ﺩﺍﺭﯼ
ﭼﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ! ﺧﺐ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﺸﻘﺎﻣﻮ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ
۵ - ﺭﻭ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺑﯽ ﭼﺸﺎﺗﻮ ﺑﺴﺘﯽ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ :
ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯼ؟ ! ﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻤﯿﺮﻡ
۶ - ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ : ﻧﻤﺎﺯ ﺗﻤﻮﻡ
ﺷﺪ؟ ! ﻧﻪ ﻣﺎ ﺗﺎﯾﻢ ﺍﻭﺕ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﯿﻢ ...
ﻭﺍﻻﺍﺍﺍﺍﺍ.............
و فقط دست به دست کادو داد میشن؟؟
اصلا" انگار تولید شدن برای کادو بردن!!
.
یسری افراد هم اینجوری هستن!!
دست به دست تعارف میشن...
به خاطر خدمات شایانی که سالهاست در ایران
به بیماران دچار سوختگی درجه پایین ارائه میدهد
و هیچ وقت با تبلیغ ضد سوختگی بر روی خودش ریا نکرده و فقط
میگه من حافظ دهان و دندان شما هستم:))))))
مرد اول:تاحالا عاشق شدی؟
مرد دوم:چی گفتی؟؟؟
مرد اول:هیچی!چه خبر؟هوا چقد خوب شده!
دو نفر با هم راه میرفتن یکیشون افتاد تو چاه اونیکه بیرون بود به اونی که تو چاه بود گفت ببین تو جایی نرو من الآن میرم طناب میارم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: